موسیولغتنامه دهخداموسیو. [ م ُ ی ُ ] (فرانسوی ،اِ) مسیو. آقا. و این لفظ را تعظیماً و احتراماً ماقبل نام کسی آرند. (از آنندراج ). و رجوع به مسیو شود. || در تداول عوام مطلق فرنگی و
موسیوس اسکاولالغتنامه دهخداموسیوس اسکاولا. [ اِ وُ ] (اِخ ) از قانون گزاران روم بود که در سال 132 ق . م . به مقام کنسولی رسید. (از ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دکولانژ).
موسومفرهنگ انتشارات معین(مُ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - نام نهاده شده ، اسم گذاشته شده . 2 - در فارسی به معنای شناخته .
موسویفرهنگ انتشارات معین(سَ) (ص نسب .) 1 - منسوب به حضرت موسی ' (مطلق ). 2 - منسوب به حضرت موسی ابن جعفر امام هفتم (ع ).
موسیوس اسکاولالغتنامه دهخداموسیوس اسکاولا. [ اِ وُ ] (اِخ ) از قانون گزاران روم بود که در سال 132 ق . م . به مقام کنسولی رسید. (از ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دکولانژ).
اسکولالغتنامه دهخدااسکولا. [ اِ ک َ وُ ] (اِخ ) موسیوس . یکی از پاتریسین های جوان رومی . وی بهنگام محاصره ٔ رم بدست پُرسِنّا (507 ق .م .) داخل اردوی دشمن گردید تا شاه را بکشد، ولی
اسکولالغتنامه دهخدااسکولا. [ اِ ک َ وُ ] (اِخ ) پوبلیوس موسیوس . حقوق دان رومی ، که در سال 132ق .م . برتبه ٔ کنسولی ارتقا یافت . پسر او کَنتوس موسیوس اسکولا نیز در 96 ق .م . بمرتب
اسکوریاللغتنامه دهخدااسکوریال . [ اِ ] (اِخ ) قصبه ٔ کوچکی است در ایالت مادرید از اسپانیول ، در 50 هزارگزی شمال غربی مادرید، در دامنه ٔ کوهی از سلسله ٔ جبال موسوم به «سیراگواداراما»