مؤتدملغتنامه دهخدامؤتدم . [ م ُءْ ت َ دِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ائتدام . (از منتهی الارب ، ماده ٔ ادم ). نان را به نان خورشی آمیزنده . رجوع به ائتدام شود. || عود مؤتدم ؛ چوب طراوت گیرنده . (از منتهی الارب ماده ٔ ادم ).