مؤثفلغتنامه دهخدامؤثف . [ م ُ ءَث ْ ث ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تأثیف . (از منتهی الارب ، ماده ٔ اث ف ). نهنده . (آنندراج ). آن که دیگ را بر دیگدان و بر سه پایه می نهد. (ناظم الاطباء). رجوع به تأثیف شود.
مؤثفلغتنامه دهخدامؤثف . [ م ُ ءَث ْ ث َ ] (ع ص ) مرد کوتاه پهناور و نازک پرگوشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
موتولغتنامه دهخداموتو. (اِ) قسمی ماهی خرد شبیه به ساردین ؛ و این کلمه در جنوب ایران معمول و خوردن ماهی مذکور در آنجا متداول است . (یادداشت مؤلف ).
مؤثفةلغتنامه دهخدامؤثفة. [ م ُ ءَث ْ ث َ ف َ ] (ع ص ) تأنیث مؤثف . (منتهی الارب ). رجوع به مؤثف شود.
مؤثفاتلغتنامه دهخدامؤثفات . [ م ُءْ ث َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مؤثفة. قِدر مؤثفات ، دیگ بر دیگ پایه نهاده . (منتهی الارب ). رجوع به مؤثفة شود.
مؤثفةلغتنامه دهخدامؤثفة. [ م ُءْ ث َ ف َ ] (ع ص ) نعت مفعولی مؤنث از اثفاء. (یادداشت مؤلف ). ج ، مؤثفات . رجوع به مؤثفات شود. || دیگ بر سه پایه نهاده . (ناظم الاطباء).
مؤثفةلغتنامه دهخدامؤثفة. [ م ُ ءَث ْ ث َ ف َ ] (ع ص ) تأنیث مؤثف . (منتهی الارب ). رجوع به مؤثف شود.
مؤثفاتلغتنامه دهخدامؤثفات . [ م ُءْ ث َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مؤثفة. قِدر مؤثفات ، دیگ بر دیگ پایه نهاده . (منتهی الارب ). رجوع به مؤثفة شود.
مؤثفةلغتنامه دهخدامؤثفة. [ م ُءْ ث َ ف َ ] (ع ص ) نعت مفعولی مؤنث از اثفاء. (یادداشت مؤلف ). ج ، مؤثفات . رجوع به مؤثفات شود. || دیگ بر سه پایه نهاده . (ناظم الاطباء).