میش ماستلغتنامه دهخدامیش ماست . (اِ مرکب ) ماستی که از شیر میش ساخته شود. دوغ فروشان در هنگام عرضه کردن متاع خویش فریاد می زنند: دوغ عرب میش ماسته . (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
عرب میش مستلغتنامه دهخداعرب میش مست . [ ع َ رَ ب ِ م َ ] (اِخ ) از ایلات اطراف تهران است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 111).
حسین آباد میش مستلغتنامه دهخداحسین آباد میش مست . [ ح ُ س َ دِ ش ِ م َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قنوات بخش حومه ٔ شهرستان قم واقع در 40هزارگزی جنوب خاور قم و 5هزارگزی راه آهن شوسه قم به کاشان . معتدل . دارای 7
مُشتة مسدارcopper fistواژههای مصوب فرهنگستانپروتئین متصلشونده به دِنا (DNA-binding protein) که شبیه به مشت بسته است و در ساختار خود یون مس دارد