مُؤْمِنُفرهنگ واژگان قرآنمؤمن -آن کس که يقين و باور دارد- با ایمان - کسي که امنيت بدهد ، ودر امان خود حفظ کند -امنیت دهنده
میمنلغتنامه دهخدامیمن . [ م ُ ی َم ْ م َ ] (ع ص ) آن که بیارد برکت و افزایش را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه برکت و افزایش می آورد. (ناظم الاطباء).
ممنلغتنامه دهخداممن . [ م ُ م ِن ن ] (ع ص ) کسی که نسب و پدر وی معلوم نباشد و لقیط. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و به صیغه ٔ اسم مفعول نیز آمده است .
ممنلغتنامه دهخداممن . [م َ م ِ ] (هزوارش ، ق ) به زبان زند و پازند بمعنی «چه »، چنانکه هرگاه گویند: ممن می گویی ، اراده ٔ آن باشد که چه میگویی . (برهان ).
ممنلغتنامه دهخداممن . [ م ِم ْ م َ ] (ع حرف جر + اسم ) (از: مِن ْ + مَن ْ). مِن ْ مَن ْ. (ناظم الاطباء). از که .