ماتmatte, flat 3واژههای مصوب فرهنگستانویژگی سطحی که برّاقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ صفر تا ده و در زاویۀ 85 درجه در گسترۀ صفر تا پانزده قرار دارد
ورنی ماتflat varnish, matte varnishواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ورنی که با درصد معینی ماتکننده ترکیب میشود تا در هنگام خشک شدن جلوهای مات بیابد
گرایۀ بهنجار ارتعاشnormal mode of vibrationواژههای مصوب فرهنگستانارتعاش سامانۀ جفتیدهای که اجزای آن با بسامدهای یکسان در ارتعاشاند متـ . مُد بهنجار ارتعاش
مُدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ُد، سَبک، شکل، رسممعمول، عادت، لباس رایج تازگی، تجدد، حرف آخر، مد روز
پادمُدantimodeواژههای مصوب فرهنگستانمقداری از یک متغیر تصادفی که متناظر با کمینۀ توزیع فراوانی آن است
مُدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ُد، سَبک، شکل، رسممعمول، عادت، لباس رایج تازگی، تجدد، حرف آخر، مد روز