مُصْرِخِيَّفرهنگ واژگان قرآنپناه دهنده ي من - فرياد رس من (کلمه مصرخ اسم فاعل از اصراخ است که به معناي پناه دادن و به داد کسي رسيدن و فرياد او را پاسخ گفتن ميباشد )
مصرخلغتنامه دهخدامصرخ . [ م ُ رِ ] (ع ص ) فریادرس و یاری گر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مغیث . (یادداشت مؤلف ).
سادات مصرخلغتنامه دهخداسادات مصرخ . [ ت ِ م ُ ص َرْ رَ ] (اِخ ) (گورستان ..) قبرستانی در هرات بوده است . رجوع به ترجمه ٔ مجالس النفائس ص 43 شود.