مِهکاستfog dissipationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند طبیعی ناپدید شدن مِه براثر گرمایش خورشیدی در هنگام طلوع یا افزایش سرعت باد و آمیختگی با هوای گرم و خشک بالای آن
کشت در مایعliquid culture, broth cultureواژههای مصوب فرهنگستانکشت حاصل از تلقیح (inoculation) میکربها در یک محیط مایع
میکُشدگویش خلخالاَسکِستانی: kəšə دِروی: kəš.ə شالی: kəš.ə کَجَلی: mu.kuš.e/iya کَرنَقی: kəšə کَرینی: kušə کُلوری: kəšə گیلَوانی: kəšə لِردی: kušə
میکِشدگویش خلخالاَسکِستانی: darâkərə دِروی: da.rânj.ə شالی: da.rânj.ə کَجَلی: me.kker n.e/iya کَرنَقی: kašə کَرینی: kašə کُلوری: darânjə گیلَوانی: darânjə لِردی: kašə
میکَشدگویش کرمانشاهکلهری: kɪše:d گورانی: kɪše:d سنجابی: kɪše:d کولیایی: akɪše: زنگنهای: kɪše:d جلالوندی: makɪše: زولهای: makɪše: کاکاوندی: makɪše: هوزمانوندی: makɪše:
میکُشدگویش کرمانشاهکلهری: kweše:d گورانی: kweše:d سنجابی: kweše:d کولیایی: akweše: زنگنهای: kweše:d جلالوندی: makweše: زولهای: makweše: کاکاوندی: makweše: هوزمانوندی: makweše:
روزبهالغتنامه دهخداروزبها. [ ب َ] (ص مرکب ) در شعر خاقانی ظاهراً مرکب از روز و بهابمعنی قیمت یا بهاء عربی بمعنی روشنی ، به معنی کسی است که نیکبخت باشد و اعمال درخشان کند : روزی که بر اعدا کنی آهنگ شبیخون خود روزبه آیی که شه روزبهایی . خاقانی
روزبهیلغتنامه دهخداروزبهی . [ ب ِ ] (حامص مرکب ) بهروزی . (انجمن آرا) (آنندراج ). سعادت . (انجمن آرا) (آنندراج ). خوشبختی . نیکبختی : یاربادت توفیق روزبهی با تو رفیق دوستت باد شفیق دشمنت غیشه و نال . رودکی .در چهره ٔ او روزبهی بود پد