مُّتَرَاکِباًفرهنگ واژگان قرآنمتراکم - خوشه ای - روی هم چیده شده (تراکب حب انعقاد بعضي بر بالاي بعضي ديگر است ، نظير خوشه گندم که در آن دانهها روي هم قرار دارد )
غیر مترقبهدیکشنری فارسی به انگلیسیaccidental, unexpected, unforeseen, unhoped-for, unlooked-for, surprise
زیتونلغتنامه دهخدازیتون . [ زَ ] (ع اِ) درخت زیت . (منتهی الارب ). نام درختی که روغن وی معمول اطباست . (بهار عجم )(آنندراج ). زیتون بن . درختی همیشه سبز و از محصولات گرمسیری و میوه ٔ آن زیتون و در منجیل و رودبار گیلان بسیار فراوان است . (ناظم الاطباء). درختی است جلیل القدرو بسیارسود و پربقا و