لغتنامه دهخدا
محتضر. [ م ُ ت َ ض َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از احتضار. مرد نزدیک به مرگ . (منتهی الارب ). بیمار که در حال احتضار است . آنکه در حال نزع است . آنکه مشرف به موت است . که با مرگ دست به گریبان است . که در حال جان کندن است . مشرف به مرگ و آنکه در حال احتضار باشد. (ناظم الاطباء). || کث