مژگامژگیلغتنامه دهخدامژگامژگی . [ م َ م َ ] (اِ مرکب ) مرگامرگی . مصحف مرگامرگی است . رجوع به مرگامرگی شود.
پستانیmammaواژههای مصوب فرهنگستانابر فرعی به شکل برجستگیهای آویزان، مانند پستانهای گاو، در سطح زیرین ابر؛ این ابر فرعی اکثراًًً همراه با پرسا و پرساکومهای و پرساپوشنی و پوشنکومهای و کومهایبارا میآید
کامش بینپستانیcoitus intra mammasواژههای مصوب فرهنگستانکامشی از طریق قرار دادن آلت جنسی مرد در بین پستانهای زن
ایماگرmime artist, mime 1واژههای مصوب فرهنگستانکسی که در نمایش ایمایی ایفای نقش میکند متـ . بازیگر نمایش ایمایی
مامیلغتنامه دهخدامامی . (اِ) والده . مادر.ماما. ام : چنانکه مادر را مامی گویند مرا ولد و هرکه را به نام نغز گویند. (معارف بهأولد، چ فروزانفر چ چاپخانه ٔ دولتی ص 45).
مامیچلغتنامه دهخدامامیچ . (اِ) در لهجه ٔ مازندرانی ،میمیز. مویز. کشمش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مژگامرگیلغتنامه دهخدامژگامرگی . [ م َ م َ ] (اِ مرکب ) مرگ عام مانند وبا و طاعون . (انجمن آرا). مژگامژگی . (آنندراج ). مرگامرگی . رجوع به مرگامرگی شود.