مکافاءةلغتنامه دهخدامکافاءة. [ م ُ ف َ ءَ ] (ع مص ) پاداش دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). پاداش دادن کسی را. کِفاء. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مکافات و مکافاة شود. || مانستن به کسی و مراقبه و نگاهبانی نمودن او را. (از منتهی الارب ). مانا شدن به کسی و
مکافاةلغتنامه دهخدامکافاة. [ م ُ ] (ع مص ) پاداش کردن . (منتهی الارب ). پاداش دادن کسی را و مانند کار وی کردن . (از ناظم الاطباء). پاداش دادن . کِفاء. || کفایت کردن کسی را. (از اقرب الموارد). || (اِمص ) کفایت و گویند رجوت مکافاتک ؛ ای کفایتک . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مقابله ٔ نیکی
مکافالغتنامه دهخدامکافا. [ م ُ ] (از ع ، اِمص ) مخفف مکافات ، نظیر مداوا و مدارا، مخفف مداوات و مدارات : شه مرا زر داد گوهر دادمش زر را عوض آن کرامت را مکافا برنتابد بیش از این . خاقانی .بددلی در ره نیکی چه کنی کاهل نیازنیک را ه