مکافاءةلغتنامه دهخدامکافاءة. [ م ُ ف َ ءَ ] (ع مص ) پاداش دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). پاداش دادن کسی را. کِفاء. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مکافات و مکافاة شود. || مانستن به کسی و مراقبه و نگاهبانی نمودن او را. (از منتهی الارب ). مانا شدن به کسی و
مکافاةلغتنامه دهخدامکافاة. [ م ُ ] (ع مص ) پاداش کردن . (منتهی الارب ). پاداش دادن کسی را و مانند کار وی کردن . (از ناظم الاطباء). پاداش دادن . کِفاء. || کفایت کردن کسی را. (از اقرب الموارد). || (اِمص ) کفایت و گویند رجوت مکافاتک ؛ ای کفایتک . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مقابله ٔ نیکی
مکافحةلغتنامه دهخدامکافحة. [ م ُ ف َ ح َ ] (ع مص ) با کسی رویاروی جنگ کردن . مواجهه . (المصادر زوزنی ). رویاروی گردیدن با کسی و جنگ و قتال کردن با وی . کِفاح . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). روبرو گردیدن با کسی و اصمعی گوید: به استقبال کسی رفتن است در جنگ بدون سپر و جز آن . (از
مکافیلغتنامه دهخدامکافی ٔ. [ م ُ ف ِءْ ] (ع ص ) برابر و گویند: هذا مکافی ٔ له ؛ یعنی این مساوی آن است . مُکافِئة. (منتهی الارب ). مساوی و برابر. مکافئة. (ناظم الاطباء). و رجوع به مکافئتان شود. || هر چیز که برابر چیز دیگر گردد چنانکه همانند آن شود. (منتهی الارب ).
مکافیلغتنامه دهخدامکافی ٔ. [ م ُ ف ِءْ ] (ع ص ) برابر و گویند: هذا مکافی ٔ له ؛ یعنی این مساوی آن است . مُکافِئة. (منتهی الارب ). مساوی و برابر. مکافئة. (ناظم الاطباء). و رجوع به مکافئتان شود. || هر چیز که برابر چیز دیگر گردد چنانکه همانند آن شود. (منتهی الارب ).