مکربةلغتنامه دهخدامکربة. [ م ُ رَ ب َ ] (ع ص ) دلو کرب بسته . (آنندراج ) (از منتهی الارب ): دلو مکربة، دولی که به دسته ٔ آن ریسمانی بسته و طناب بزرگ آبکشی را بدان می بندند تا نپوسد و تباه نگردد. (ناظم الاطباء).
مقربةلغتنامه دهخدامقربة. [ م َ رَ / رِ / رُ ب َ ] (ع اِمص ) خویشی . (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن ). خویشی و نزدیکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قرب . نزدیکی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) <span
مقربةلغتنامه دهخدامقربة. [ م َ رَ ب َ ] (ع اِ) راه کوتاه . ج ، مقارب و مقاریب . (ناظم الاطباء). و رجوع به مَقْرَب شود.
مقربةلغتنامه دهخدامقربة. [ م ُ رَ ب َ ] (ع ص ، اِ)اسب ماده ٔ برگزیده . (آنندراج ). اسبی که برای شرف و عزت پیوسته نزدیک خود دارند. (ناظم الاطباء). اسبی که آخور و جای بستن آن را نزدیک گردانند به جهت برگزیدگی آن . (از اقرب الموارد). و رجوع به مُقْرَب شود.
معصیتلغتنامه دهخدامعصیت . [ م َ ی َ ] (ع اِ) مخالفت و نافرمانی و سرکشی و عدم اطاعت و عصیان . (ناظم الاطباء) : زیان نبود و نباشدْت از او چنانکه نبودزیان ز معصیت دیو مر سلیمان را. ناصرخسرو. || گناه و جرم و بزه . (ناظم الاطباء). گناه .