لغتنامه دهخدا
میان بند. [ یام ْ ب َ ] (اِ مرکب ) کمربند. (آنندراج ) (یادداشت مؤلف )(ناظم الاطباء). منطقه . شَدَّه . میان کمر. (یادداشت مؤلف ). نطاق . (منتهی الارب ) (دستوراللغة). نقبه . (دهار). هرآنچه بر کمر می بندند. (ناظم الاطباء). آنچه به کمر بندند چنانکه شال . (یادداشت مؤلف ) <span