میداندهیenablingواژههای مصوب فرهنگستانتقبل مسئولیتهای معتادان بهنحویکه به ادامه و تشدید اعتیاد آنها منجر شود
میداندهenabler 2واژههای مصوب فرهنگستانفردی که کارهای او سبب میشود که دیگری، عموماً یک معتاد، با پیامدهای ناگوار رفتارش روبهرو نشود
چمدانلغتنامه دهخداچمدان . [ چ َ م َ ] (اِ) مصحف «جامه دان » که جای مخصوص نهادن جامه ها در مسافرت است . در تداول عامه ، به صندوق چرمی بزرگ یا کوچکی اطلاق شود که هنگام سفر جامه ها را در آن نهند. جامه دان و رجوع به جامه دان شود.