میرآلایلغتنامه دهخدامیرآلای . (ترکی ، اِ مرکب ) (اصطلاح نظامی ) سرهنگ سپاه . (ناظم الاطباء). در تشکیلات نظامی عثمانی منصبی فوق قایم مقام . سرهنگ در سپاه عثمانی . (یادداشت مؤلف ).
مرالولغتنامه دهخدامرالو. [ م َ رال ْ لو ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 15هزارگزی غرب گرمی به اردبیل و 10هزارگزی راه گرمی به اردبیل در جلگه ٔ گرمسیری واقع و دارای 1
مرالوی جعفر قلیخانلغتنامه دهخدامرالوی جعفر قلیخان . [ م َ رال ْ لو ی ِ ج َ ف َ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 17هزارگزی شمال غربی گرمی و 10هزارگزی راه اردبیل به گرمی در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیر واقع و
مارالیالغتنامه دهخدامارالیا. (اِخ ) مطران نصیبین بود. کتاب الازمنه از اوست . (عیون الانباء ج 1 ص 72). رجوع به عیون الانباء شود.
مرگلولغتنامه دهخدامرگلو. [ م َ گ َل ْ لو ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔبخش زرقان شهرستان شیراز، واقع در10هزارگزی جنوب غربی زرقان در کنار راه پل خان به رامجرد با 407 تن سکنه . آب آن از چاه و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و ق
مرگلولغتنامه دهخدامرگلو. [ م َ گ َل ْ لو ] (اِخ ) دهی است ازدهستان حومه بخش قاین شهرستان بیرجند در 42هزارگزی جنوب غربی قاین و 27 هزارگزی غرب راه قاین به بیرجند، در غرب منطقه کوهستانی معتدل واقع و دارای <span class="hl" dir="lt