لغتنامه دهخدا
حسینی کاشانی . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) یکی از شعرا و سادات کاشان است و خواهرزاده ٔ میرحیدر معمائی بوده . (قاموس الاعلام ترکی ) (فهرست تحفه ٔ سامی ) (صبح گلشن ) ولیکن در آتشکده ٔ آذر میرحسینی یاد شده است . از اوست :فلک بی طالعی چون من نداردچراغ بخت من روغن ندارد.بدرد هج