میرنیلغتنامه دهخدامیرنی . (اِخ ) دهی است از دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل ، واقع در 10هزارگزی شمال باختری اردبیل با 1419 تن سکنه . آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl" di
مرنگلغتنامه دهخدامرنگ . [ م َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان انزان بخش بندرگز شهرستان گرگان در 5 هزارگزی جنوب غربی بندرگز بین دو راهی بندر گزبهشهر و گرگان در دشت معتدل هوایی واقع و دارای 980 تن سکنه است . آبش از یک چشمه ٔ بزرگ
مرنگلغتنامه دهخدامرنگ . [ م َ رَ ] (اِخ ) مرنج . نام قلعه ای در هندوستان . (برهان ). رجوع به مرنج شود.
مرنیلغتنامه دهخدامرنی . [ م َ رَ ] (اِخ ) دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل ، در 22هزارگزی شرقی اردبیل و 20هزارگزی راه اردبیل به آستارا در جلگه ٔ معتدل واقعو دارای 1419 تن سکنه است . آبش از
مرنگواژهنامه آزادواژه مرنگ در زبان لری بختیاری رواج دارد و به معنی بیماری این واژه در اصل خوزی عیلامی است زیرا واژه های خوزی در لهجه لرزبانان (لرهای لرستان وکهگیلویه وبختیاری وخوزستان و بوشهری و ممسنی) وجود دارند
ابراهیم مرینیلغتنامه دهخداابراهیم مرینی . [ اِ م ِ م َ ] (اِخ ) سیزدهمین سلطان مرینی از پادشاهان بربر درمراکش (760 هَ .ق .). رجوع به ابوسالم مرینی شود.