میرهاشملغتنامه دهخدامیرهاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد، واقع در 10هزارگزی خاور نیر با 213 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10<
قاسم آباد میرهاشملغتنامه دهخداقاسم آباد میرهاشم . [ س ِ دِ ش ِ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود. در 17 هزارگزی جنوب قلعه نو. دارای 45 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج
میرهاشمیلغتنامه دهخدامیرهاشمی . [ ش ِ ] (اِخ ) کوفته گری (کوفته پزی ) بی نظیر بود و خلقی دلپذیر داشت . از اوست :خوشم زان رو که تیرش در دل ناشاد جا داردکه خواهد یاد من کرد از خدنگ خود چو یاد آرد.(از مجالس النفائس ص 243).
میرهاشمیلغتنامه دهخدامیرهاشمی . [ ش ِ ] (اِخ ) کوفته گری (کوفته پزی ) بی نظیر بود و خلقی دلپذیر داشت . از اوست :خوشم زان رو که تیرش در دل ناشاد جا داردکه خواهد یاد من کرد از خدنگ خود چو یاد آرد.(از مجالس النفائس ص 243).
قاسم آباد میرهاشملغتنامه دهخداقاسم آباد میرهاشم . [ س ِ دِ ش ِ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود. در 17 هزارگزی جنوب قلعه نو. دارای 45 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج
نارمنجلغتنامه دهخدانارمنج . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند و در 6هزارگزی جنوب غربی بیرجند در دامنه ای قرار دارد. هوایش معتدل است و 132 تن سکنه دارد. محصولش غلات است و شغل مردمش زراعت و نمدمالی
باقرخانلغتنامه دهخداباقرخان . [ ق ِ ] (اِخ ) (سالار ملی ) یکی از دو مدافع معروف تبریز (مدافع دیگر ستارخان است ). قزوینی گوید: در مدت یازده ماه تمام از 23 جمادی الاولی 1326 تا اواسط ربیعالثانیه ٔ 1327</
میرهاشمیلغتنامه دهخدامیرهاشمی . [ ش ِ ] (اِخ ) کوفته گری (کوفته پزی ) بی نظیر بود و خلقی دلپذیر داشت . از اوست :خوشم زان رو که تیرش در دل ناشاد جا داردکه خواهد یاد من کرد از خدنگ خود چو یاد آرد.(از مجالس النفائس ص 243).
قاسم آباد میرهاشملغتنامه دهخداقاسم آباد میرهاشم . [ س ِ دِ ش ِ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود. در 17 هزارگزی جنوب قلعه نو. دارای 45 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج
امیرهاشمفرهنگ نامها(تلفظ: amir hāšem) (عربی) امیر و پادشاه شکننده و خرد کننده ، حاکم و فرمانده شکننده و خرد کننده و ... .