لغتنامه دهخدا
میع. [ م َ ] (ع مص ) روان شدن چیزی بر روی زمین و به آرامی پهن گردیدن . (ناظم الاطباء). روان و تنک گردیدن چیزی بر زمین چون روغن و مسکه و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). لوئه رفتن . || رفتن چیزی ریخته چون آب و روغن و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سیلان . جریان . (یادداش