میلاغیلغتنامه دهخدامیلاغی . (ص نسبی ) منسوب به میلاغ ، کرشمه و غنج .- میل میلاغی ؛ سیت و سماقی . با کرشمه و غنج و دلال .
میل میلاغیلغتنامه دهخدامیل میلاغی . (ص نسبی ) در تداول خانگی ، زنی با کرشمه و غنج و دلال . سیت و سماقی . عشوه گر.
ملغیلغتنامه دهخداملغی . [ م ُ غا ] (ع ص ) باطل شده . از شمار افکنده . افکنده .اسقاطگشته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). لغوشده .- ملغی شدن ؛ باطل شدن . لغو شدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- ملغی کردن ؛ باطل کردن . لغو کردن .
میل میلاغیلغتنامه دهخدامیل میلاغی . (ص نسبی ) در تداول خانگی ، زنی با کرشمه و غنج و دلال . سیت و سماقی . عشوه گر.
میل میلاغیلغتنامه دهخدامیل میلاغی . (ص نسبی ) در تداول خانگی ، زنی با کرشمه و غنج و دلال . سیت و سماقی . عشوه گر.