میولغتنامه دهخدامیو. [ م َی ْوْ / م ِی ْوْ / وْ ] (اِ) درخت انگور و مو. (از شعوری ج 2 ورق 366) (ناظم الاطباء).در بعضی از بلاد تاک انگور را گویند یعنی درخت ا
میولغتنامه دهخدامیو. [ وْ ] (اِ) مخفف میوه است . (یادداشت لغت نامه ) : قوس اگر از تیر دوزد دیو رادلو پرآب است زرع و میو را.مولوی .
میولغتنامه دهخدامیو. [ وْ] (اِ) شَعر و موی . (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء).به معنی موی باشد که عربان شعر خوانند. (برهان ) (آنندراج ). موی را گویند. (فرهنگ جهانگیری ) : دست تو شل به ، دو گوش تو کردو چشم تو بی نور و پرمیو به .پوربهای جامی
میولغتنامه دهخدامیو. [ ی ُ ] (اِ صوت ) حکایت صوت گربه . آواز گربه . نام آواز گربه . اسم صوت گربه . مو.(یادداشت مؤلف ) || (اِ) در زبان شیرخوارگان ، گربه . گربه در زبان کودکان . (یادداشت مؤلف ).
کامپوفورمیولغتنامه دهخداکامپوفورمیو. [ پ ُ ف ُ ی ُ ] (اِخ ) شهری است در ایتالیا که صلح معروف به کامپوفورمیو بین فرانسه و اتریش در آنجا منعقد گردیده ودر ضمن آن بلژیک و جزایر ایونین به سال 1797 م . به فرانسه واگذار شده است .
میولغتنامه دهخدامیو. [ م َی ْوْ / م ِی ْوْ / وْ ] (اِ) درخت انگور و مو. (از شعوری ج 2 ورق 366) (ناظم الاطباء).در بعضی از بلاد تاک انگور را گویند یعنی درخت ا
میولغتنامه دهخدامیو. [ وْ ] (اِ) مخفف میوه است . (یادداشت لغت نامه ) : قوس اگر از تیر دوزد دیو رادلو پرآب است زرع و میو را.مولوی .
میولغتنامه دهخدامیو. [ وْ] (اِ) شَعر و موی . (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء).به معنی موی باشد که عربان شعر خوانند. (برهان ) (آنندراج ). موی را گویند. (فرهنگ جهانگیری ) : دست تو شل به ، دو گوش تو کردو چشم تو بی نور و پرمیو به .پوربهای جامی
میولغتنامه دهخدامیو. [ ی ُ ] (اِ صوت ) حکایت صوت گربه . آواز گربه . نام آواز گربه . اسم صوت گربه . مو.(یادداشت مؤلف ) || (اِ) در زبان شیرخوارگان ، گربه . گربه در زبان کودکان . (یادداشت مؤلف ).