میگشایدگویش خلخالاَسکِستانی: âkarə دِروی: â.kar.ə شالی: â.kar.ə کَجَلی: â.n.kar.e/iya کَرنَقی: âkarə کَرینی: âkarə کُلوری: â.kar.ə گیلَوانی: âkarə لِردی: âkarə
میگشایدگویش کرمانشاهکلهری: kerdewa گورانی: kerdewa سنجابی: kerdâ کولیایی: akerdâ زنگنهای: kerdâ/ dâdâ جلالوندی: makae:â زولهای: makae:â کاکاوندی: makae:â هوزمانوندی: makae:â
نه پشت دیوار ماnot in my backyard, NIMBYواژههای مصوب فرهنگستانباوری عمومی که بر پایۀ آن مردم خواهان دفع پسماندهای تولیدشده هستند مشروط بر آنکه محل دفع در نزدیکی ملک آنها نباشد
ساعت مچیلغتنامه دهخداساعت مچی . [ ع َ ت ِ م ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی ساعت کوچک که آن را به مچ دست بندند.
میسایدگویش خلخالاَسکِستانی: pesunə دِروی: sun.ə شالی: sunə کَجَلی: mu.sun.e/iya کَرنَقی: disinə کَرینی: sunə کُلوری: sunə گیلَوانی: sunə لِردی: âxarə
مواد دروازهایgateway drugواژههای مصوب فرهنگستانمواد اعتیادآور سبک که مصرف آنها راه را برای مصرف مواد سنگینتر میگشاید
زمترافرهنگ فارسی عمیدریشخند: ◻︎ گر گشاید به عیب دیدۀ کاژ / چه زمترا زند بر این هر ژاژ (سنائی: معین: زمترا).
عقده گشافرهنگ فارسی عمید۱. آنکه یا آنچه گرهی را میگشاید؛ آن که مشکلی را حل میکند؛ گرهگشا؛ مشکلگشا.۲. (موسیقی) گوشهای در دستگاه شور.
نافه گشالغتنامه دهخدانافه گشا. [ ف َ / ف ِ گ ُ ] (نف مرکب ) آنکه نافه ٔ مشک را باز می کند و از هم می گشاید. که با گشودن نافه هوا را مشک آگین و معطر می کند.
وارداتفرهنگ فارسی عمید۱. آنچه از خارج به کشور وارد میشود.۲. (تصوف) [قدیمی] = وارد: ◻︎ گشاید دری بر دل از واردات / فشاند سر دست بر کاینات (سعدی۱: ۱۱۲).