نابرابردیکشنری فارسی به انگلیسیdifferent, disparate, irreconcilable, lopsided, one-sided, unbalanced, unequal, uneven
نابرابرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت برابر، ناجور، بیتناسب، نامتعادل، ناتراز، متفاوت، ناهمگن نامسطح، اریب مختلف، گوناگون، رنگارنگ سنگین، سَبُک
رقابت نابرابرcontest competitionواژههای مصوب فرهنگستانرقابت بر سر منبعی که بهطور نامساوی در دسترس رقابتکنندگان وجود دارد بهنحویکه نیاز برخی از رقابتکنندگان بهطور کامل رفع میشود و دیگر افراد از رفع کامل نیاز خود محروم میمانند
نابرابردیکشنری فارسی به انگلیسیdifferent, disparate, irreconcilable, lopsided, one-sided, unbalanced, unequal, uneven
نابرابرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت برابر، ناجور، بیتناسب، نامتعادل، ناتراز، متفاوت، ناهمگن نامسطح، اریب مختلف، گوناگون، رنگارنگ سنگین، سَبُک
رقابت نابرابرcontest competitionواژههای مصوب فرهنگستانرقابت بر سر منبعی که بهطور نامساوی در دسترس رقابتکنندگان وجود دارد بهنحویکه نیاز برخی از رقابتکنندگان بهطور کامل رفع میشود و دیگر افراد از رفع کامل نیاز خود محروم میمانند
حقرأی نابرابرcensus suffrage, censitary suffrageواژههای مصوب فرهنگستانعدم برخورداری یکسان رأیدهندگان از حق رأی براساس جایگاه اجتماعی و اقتصادی آنان
نابرابردیکشنری فارسی به انگلیسیdifferent, disparate, irreconcilable, lopsided, one-sided, unbalanced, unequal, uneven