نابرجالغتنامه دهخدانابرجا. [ ب َ ] (ص مرکب ) بیرون از جا. بی هنگام . بی جا. و نامناسب . || نالایق . || عبث و بیهوده . || نادان و بی وقوف . (ناظم الاطباء).
نابرجاallochtonousواژههای مصوب فرهنگستانویژگی واحدهایی که از محل اصلی تشکیل، مسافتی را کم یا زیاد طی کردهاند
زغالسنگ نابرجاallochtonous coalواژههای مصوب فرهنگستانزغالسنگی که از انباشته شدن گیاهان منتقلشده از مکان رشد خود و ذخیره شدن در مکانی دیگر به وجود آمده است
گوشتۀ نابرجاallochtonous mantleواژههای مصوب فرهنگستاناجزای سنگی یا خاک حملشده از مکانی به مکان دیگر
نمک نابرجاallochtonous saltواژههای مصوب فرهنگستانتودۀ نمکی ورقهایشکل که در سطوح چینهشناختی بر روی لایۀ برجا قرار گرفته است
نابرجایگاهلغتنامه دهخدانابرجایگاه . [ ب َ] (ص مرکب ) نابجا. نه بجا. بیمورد. بی جا. بی موقع. نامناسب : لعنت بر تو باد و بر خواجه ات و نفرین بر من باد و برین سؤال نابرجایگاه . (سندبادنامه ص 902). واجب است مکافات مساعی نامحمود و تحریضات نابرجا
زغالسنگ نابرجاallochtonous coalواژههای مصوب فرهنگستانزغالسنگی که از انباشته شدن گیاهان منتقلشده از مکان رشد خود و ذخیره شدن در مکانی دیگر به وجود آمده است
زمین برافزایشیaccretionary terraneواژههای مصوب فرهنگستانپیکرهای نابرجا از مواد قارهای یا اقیانوسی افزودهشده به حاشیۀ قاره
نابرجایگاهلغتنامه دهخدانابرجایگاه . [ ب َ] (ص مرکب ) نابجا. نه بجا. بیمورد. بی جا. بی موقع. نامناسب : لعنت بر تو باد و بر خواجه ات و نفرین بر من باد و برین سؤال نابرجایگاه . (سندبادنامه ص 902). واجب است مکافات مساعی نامحمود و تحریضات نابرجا
زغالسنگ نابرجاallochtonous coalواژههای مصوب فرهنگستانزغالسنگی که از انباشته شدن گیاهان منتقلشده از مکان رشد خود و ذخیره شدن در مکانی دیگر به وجود آمده است
گوشتۀ نابرجاallochtonous mantleواژههای مصوب فرهنگستاناجزای سنگی یا خاک حملشده از مکانی به مکان دیگر
نمک نابرجاallochtonous saltواژههای مصوب فرهنگستانتودۀ نمکی ورقهایشکل که در سطوح چینهشناختی بر روی لایۀ برجا قرار گرفته است