ناترةلغتنامه دهخداناترة. [ ت ِ رَ ] (ع ص ) قوس ناترة؛ کمان که زه را پاره کند از سختی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). کمانی که از سختی زه را پاره کند. (ناظم الاطباء). القسی المنقطعة الاوتار. (المنجد). ج ، نَواتِر.
حلقۀ نوتریNoetherian ringواژههای مصوب فرهنگستانحلقهای که هر زنجیرۀ صعودی از آرمانۀهای آن متناهی باشد
مناترةلغتنامه دهخدامناترة. [ م ُت َ رَ ] (ع مص ) سخن بلند گفتن . یقال : کلمه مناترة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).