ناراستنیلغتنامه دهخداناراستنی . [ ت َ ] (ص لیاقت ) نیاراستنی . که ازدر آراستن نیست .که آراستن را نشاید. که به آراستن احتیاجی ندارد. مقابل آراستنی .
نوراستنیفرهنگ فارسی عمیدنوعی بیماری عصبی که با خستگی زیاد، احساس درماندگی و کم شدن تحرک همراه است؛ ضعف اعصاب.
غير صحيحدیکشنری عربی به فارسیناشايسته , نامناسب , بيجا , خارج از نزاکت , دروغ , ناراستين , نادرست , خاءن , خلا ف واقع , غيرواقعي , بيوفا