لغتنامه دهخدا
نارالحرتین . [ رُل ْ ح َرْ رَ ت َ ] (اِخ ) آتشی بوده است در بلاد عبس که شبها از آن روشنائی ساطع می شده و روزها دودی از آن برمیخاسته است و هر کس را که بدان نزدیک می شده میسوزانیده است . خالدبن سنان چاهی کند و آن را بخاک مدفون کرد و این را معجزه ٔ او دانسته اند. رجوع به صبح الا