نارمیدنیلغتنامه دهخدانارمیدنی . [ رَ دَ ] (ص لیاقت ) مقابل آرمیدنی . رجوع به آرمیدنی و آرامیدنی شود. || مقابل رمیدنی .
نیارمیدنلغتنامه دهخدانیارمیدن . [ ن َ رَ دَ ] (مص منفی ) نیارامیدن . مقابل آرمیدن . رجوع به آرمیدن شود.
نارامیدنیلغتنامه دهخدانارامیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) ناآرامیدنی . نارمیدنی . نیارامیدنی . نیارمیدنی . که ازدر آرامیدن نیست . که جای آرام و آرامش و استراحت نیست . رجوع به آرامیدنی شود.