نزولاتلغتنامه دهخدانزولات . [ ن ُ ] (ع اِ) آنچه از شبنم و تگرگ و باران و برف بر زمین افتد. (یادداشت مؤلف ).
نزلاتلغتنامه دهخدانزلات . [ ن َ زَ] (ع اِ) مرّات . دفعات . ج ِ نَزْلة، به معنی مرة. (ازاقرب الموارد) (از المنجد). رجوع به نَزْلَة شود.
نازنینفرهنگ مترادف و متضاددلربا، دوستداشتنی، زیبا، ظریف، قشنگ، گرامی، ناز، نازآلود، نازپرورد، نازپرورده
عشوه آگینلغتنامه دهخداعشوه آگین . [ ع ِش ْ وَ / وِ ] (ص مرکب ) نازآلود. دارای ناز. باکرشمه .دلفریب . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به عشوه شود.