لغتنامه دهخدا
نازیة. [ ی َ ] (ع اِ) تیزی . (منتهی الارب ). حدت . تیزی و تندی . (المنجد). یقال : بقلبه نازیة؛ در دل او حدت و نشاطی است . (اقرب الموارد). || سرد. (منتهی الارب ). || خطا در قول یا فعل بسبب خشم . بادرة. (اقرب الموارد). || کاسه ٔ پهن دورتک . (منتهی الارب ). القصعة القریبة القعر.