ناسپوختنیلغتنامه دهخداناسپوختنی . [ س ِ ت َ ] (ص لیاقت ) که قابل سپوختن نیست . که نتوانش سپوخت . که نبایدش سپوخت . مقابل سپوختنی .
ناسوختنیلغتنامه دهخداناسوختنی . [ ت َ ] (ص لیاقت ) نسوختنی . که قابل سوختن نباشد. که آن را نباید سوخت . که نتوانش سوخت . که ازدر سوختن و آتش زدن نیست .