خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناشتا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ناشتا
/nāš[e]tā/
معنی
۱. شخص گرسنه که از بامداد چیزی نخورده باشد.
۲. گرسنه؛ غذانخورده.
〈 ناشتا شکستن: [مجاز] غذایی اندک در بامداد خوردن؛ ناشتایی خوردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. صبحانهنخورده، گرسنه
۲. روزه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناشتا
واژگان مترادف و متضاد
۱. صبحانهنخورده، گرسنه ۲. روزه
-
ناشتا
لغتنامه دهخدا
ناشتا. [ ش ْ /ش ِ ] (ص ) ناهار را گویند که از بامداد باز چیزی نخوردن است . (برهان قاطع) . به معنی نهار که از دیرگاه چیزی نخورده باشد و آن را ناشتاب نیز گویند. (انجمن آرا). کسی که از صبح چیزی نخورده باشد. (فرهنگ نظام ) . گرسنه بودن یعنی نهار ماندن که ...
-
ناشتا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹ناشتاب› nāš[e]tā ۱. شخص گرسنه که از بامداد چیزی نخورده باشد.۲. گرسنه؛ غذانخورده.〈 ناشتا شکستن: [مجاز] غذایی اندک در بامداد خوردن؛ ناشتایی خوردن.
-
ناشتا
فرهنگ فارسی معین
(ص .) گرسنه ، کسی که از صبح غذا نخورده باشد، صبحانه نخورده .
-
ناشتا
لهجه و گویش بختیاری
nâštâ ناشتا، صبحانه نخورده.
-
ناشتا
لهجه و گویش مازنی
naashtaa گرسنه
-
ناشتا
لهجه و گویش دزفولی
صبحانه
-
ناشتا
واژهنامه آزاد
ناشْتا، وَرْناشتا؛ در گویش گنابادی یعنی صبحانه نخورده.
-
واژههای مشابه
-
ناشْتاْ
لهجه و گویش گنابادی
nashta در گویش گنابادی یعنی صبحانه
-
ناشتا شکستن
لغتنامه دهخدا
ناشتا شکستن . [ ش ِ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) ناهار کردن . اندک چیزی خوردن . (آنندراج ) (برهان قاطع). اندک چیزی خوردن . (فرهنگ نظام ). تسلیف . تَلَمﱡج . تَلمیج . افطار کردن .
-
چوس ناشتا
لهجه و گویش تهرانی
غذانخورده
-
اُرد ناشتا
لهجه و گویش تهرانی
دستور بی جا
-
نهار و ناشتا
لغتنامه دهخدا
نهار و ناشتا. [ ن َ رُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) صبح هیچ نخورده . (یادداشت مؤلف ).
-
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهار صرف شود
دیکشنری فارسی به عربی
فطور متاخر