نافرمانیلغتنامه دهخدانافرمانی . [ ف َ ] (حامص مرکب ) سرکشی . طغیان . مخالفت . عدم اطاعت . (ناظم الاطباء). رهق . طنو. طنی . (منتهی الارب ). عقوق . عصیان . عتو. اباء. گردنکشی . تمرد : از حد و غایت نافرمانی درمگذرکه پدیدارست اندازه ٔ نافرمانی . م
نافرمانیدیکشنری فارسی به انگلیسیcontumacy, defiance, disobedience, insubordination, perversity, rebellion
شورشrebellionواژههای مصوب فرهنگستاننافرمانی شهروندان یا اتباع یک کشور در برابر حکومت با توسل به شیوههای خشونتآمیز
نافرمانیلغتنامه دهخدانافرمانی . [ ف َ ] (حامص مرکب ) سرکشی . طغیان . مخالفت . عدم اطاعت . (ناظم الاطباء). رهق . طنو. طنی . (منتهی الارب ). عقوق . عصیان . عتو. اباء. گردنکشی . تمرد : از حد و غایت نافرمانی درمگذرکه پدیدارست اندازه ٔ نافرمانی . م
نافرمانیدیکشنری فارسی به انگلیسیcontumacy, defiance, disobedience, insubordination, perversity, rebellion
نافرمانیلغتنامه دهخدانافرمانی . [ ف َ ] (حامص مرکب ) سرکشی . طغیان . مخالفت . عدم اطاعت . (ناظم الاطباء). رهق . طنو. طنی . (منتهی الارب ). عقوق . عصیان . عتو. اباء. گردنکشی . تمرد : از حد و غایت نافرمانی درمگذرکه پدیدارست اندازه ٔ نافرمانی . م
نافرمانیدیکشنری فارسی به انگلیسیcontumacy, defiance, disobedience, insubordination, perversity, rebellion