نامأذونلغتنامه دهخدانامأذون . [ م َءْ ] (ص مرکب ) بی اجازه . غیرمجاز. که مجاز و مأذون نیست . مقابل مأذون . رجوع به مأذون شود.
نمادنلغتنامه دهخدانمادن . [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص ) نمودن . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (از برهان قاطع). نشان دادن . (فرهنگ فارسی معین ). ظاهر کردن . نمایان گردانیدن . (از برهان قاطع) (از آنندراج ) :</spa
نامأذونلغتنامه دهخدانامأذون . [ م َءْ ] (ص مرکب ) بی اجازه . غیرمجاز. که مجاز و مأذون نیست . مقابل مأذون . رجوع به مأذون شود.