نامزروعلغتنامه دهخدانامزروع . [ م َ ] (ص مرکب ) کاشته نشده . (ناظم الاطباء). ناکاشته . ناکشته .- زمین نامزروع ؛ بائره : و همچنین زمین های بائر و نامزروع نپیماید. (تاریخ قم ص 107).
ناآمیزگارلغتنامه دهخداناآمیزگار. (ص مرکب ) حوشی . (منتهی الارب ). غیرمأنوس و بی الفت . (ناظم الاطباء). مردم گریز. که با دیگران آمیزش ندارد.