نامحکوکلغتنامه دهخدانامحکوک . [ م َ ] (ص مرکب ) حکاکی ناشده . حک ناشده . مقابل محکوک . رجوع به محکوک شود.
متبهملغتنامه دهخدامتبهم . [ م ُ ت َ ب َهَْ هَِ ] (ع ص ) سخن بسته . (آنندراج ). مبهم و نامعلوم و نامحقق ونهفته و پوشیده و مخفی و غیرقابل فهم . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تبهم شود. || غیرمعروف . (ناظم الاطباء). و رجوع به تبهم شود.
مظنونلغتنامه دهخدامظنون . [ م َ ] (ع ص ) گمان برده شده و دانسته شده . (آنندراج ). گمان برده شده و گمان کرده شده . مشکوک . نامعلوم و نامحقق و یقین ناشده و شبهه دار و گمان برده شده و پنداشته شده و گمان و پندار. (ناظم الاطباء). ظنین . متهم . گمان رفته . گمان شده . به گمان آمده . (یادداشت به خط مر
طبرستانلغتنامه دهخداطبرستان . [ طَ ب َ رِ ] (اِخ ) (از: طبر+ ستان ، مزید مؤخر مکان ) لغتاً بمعنی مکان طبر (تپور) ها. و تپور نام قوم قدیمی ساکن آن ناحیت بوده است . (برهان ). بلادی است فراخ و وسیع طبری منسوب به آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مؤلف روضات الجنات ذیل ترجمه ٔ احمدبن علی بن ابیطالب ا