نامدلللغتنامه دهخدانامدلل . [ م ُ دَل ْ ل َ ] (ص مرکب ) بی دلیل . بی استوار. که برهانی و مدلل نیست . مقابل مدلل . رجوع به مدلل شود.
نامبرهنلغتنامه دهخدانامبرهن . [ م ُ ب َ هََ ] (ص مرکب ) نامدلل . بی دلیل . نااستوار. نامستدل . غیرواضح . مبهم .
مسجلفرهنگ مترادف و متضادتسجیل، حتمی، قطعی، محقق، مدلل، مستند، مسلم، مشخص، معین ≠ پادرهوا، غیرقطعی، غیرمسجل، نامدلل، نامعلوم