نومیدنلغتنامه دهخدانومیدن . [ ن َ / نُو دَ ] (مص جعلی ) خوابیدن . غنودن . آرامیدن . (ناظم الاطباء). مصدر جعلی است از «نوم » عربی + «یدن ».
نیامدنلغتنامه دهخدانیامدن . [ ن َ م َ دَ ] (مص منفی ) مقابل آمدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به آمدن شود : بکوشید تا بر زه آرد کمان نیامد به زه خیره شد بدگمان .فردوسی .
ناآمدنیلغتنامه دهخداناآمدنی . [ م َ دَ] (ص لیاقت ) نیامدنی . که نخواهد آمد. که آمدنی نیست . || واقعنشدنی . که اتفاق نخواهد افتاد.
ناچمیدنلغتنامه دهخداناچمیدن . [ چ َ دَ ] (مص منفی ) نچمیدن . نخرامیدن . مقابل چمیدن . رجوع به چمیدن شود.