نامیزهemulsionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کلوئید مایعدرمایع که در آن ذرههای یک مایع در مایع دیگر به حالت تعلیق پراکنده باشد
نامیزۀ ریشالیmicellar emulsionواژههای مصوب فرهنگستاننامیزهای که خودبهخود شکل میگیرد و اندازۀ قطرات آن در حدود 10 نانومتر است متـ . ریزنامیزه microemulsion
نامیزهسازemulsifier, disperserواژههای مصوب فرهنگستانهر عاملی که موجب پایداری یک نامیزه شود متـ . عامل نامیزهساز emulsifying agent
نامیزهسازemulsifier, disperserواژههای مصوب فرهنگستانهر عاملی که موجب پایداری یک نامیزه شود متـ . عامل نامیزهساز emulsifying agent
نامیزهسازیemulsificationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند پراکنش یک مایع در مایعی که با آن امتزاجناپذیر است
بسپارش نامیزهایemulsion polymerizationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی واکنش بسپارش که در یکی از فازهای یک نامیزه انجام میشود
تعلیقه ـ نامیزهsuspo-emulsionواژههای مصوب فرهنگستانپراکنۀ کلوئیدی مخلوطی که در آن تعلیقه با نامیزه ترکیب شده است
روغن حلپذیرsoluble oilواژههای مصوب فرهنگستاننامیزهای پایدار از آب و روغن با غلظت بالا که در عملیات فلزکاری برای روانسازی و خنکسازی و ممانعت از خوردگی به کار میرود متـ . روغن نامیزهای emulsifying oil
نانونامیزهسازیnanoemulsificationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نامیزهسازی که در آن قطرات فوقریز مایعی در مایع دیگر بهطور یکنواخت توزیع میشوند
نامیزهسازemulsifier, disperserواژههای مصوب فرهنگستانهر عاملی که موجب پایداری یک نامیزه شود متـ . عامل نامیزهساز emulsifying agent
نامیزهسازیemulsificationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند پراکنش یک مایع در مایعی که با آن امتزاجناپذیر است
تعلیقه ـ نامیزهsuspo-emulsionواژههای مصوب فرهنگستانپراکنۀ کلوئیدی مخلوطی که در آن تعلیقه با نامیزه ترکیب شده است