نانوشتهلغتنامه دهخدانانوشته . [ ن ِ وِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) غیرمکتوب . به کتابت نیامده . || (ق مرکب ) بدون آنکه نوشته شده باشد. در حالی که مکتوب و نوشته نیست : این فصل خوش است لیکن از صفحه ٔ گل بلبل همه نانوشته برمیخواند.<
نانگاشتهلغتنامه دهخدانانگاشته . [ ن ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نانوشته . غیرمکتوب . مقابل نگاشته . رجوع به نگاشته شود.
هنجار فرهنگیcultural normواژههای مصوب فرهنگستانهر قاعدة نانوشتة فرهنگیای که به رفتارهای افراد جامعه جهت ببخشد