نان سیمین فلکلغتنامه دهخدانان سیمین فلک . [ ن ِ ن ِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) و نان سفید فلک ، کنایه از ماه است . (برهان قاطع) (از انجمن آرا) (آنندراج ).
سیمین نانلغتنامه دهخداسیمین نان . (اِ مرکب ) کنایه از بدر که ماه شب چهارده باشد. (آنندراج ). ماه شب چهارده . (ناظم الاطباء).
نان سیمین فلکلغتنامه دهخدانان سیمین فلک . [ ن ِ ن ِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) و نان سفید فلک ، کنایه از ماه است . (برهان قاطع) (از انجمن آرا) (آنندراج ).
سیمین نانلغتنامه دهخداسیمین نان . (اِ مرکب ) کنایه از بدر که ماه شب چهارده باشد. (آنندراج ). ماه شب چهارده . (ناظم الاطباء).
نمکدانلغتنامه دهخدانمکدان . [ ن َ م َ ] (اِ مرکب ) ظرفی که نمک را سوده در آن نگه دارند. (آنندراج ). آوند نمک که در آن نمک ریخته در سر سفره می گذارند. (ناظم الاطباء). مِمْلَحة. (ده
تنورلغتنامه دهخداتنور. [ ت َ ] (اِ) لفظی است مشترک میان فارسی و عربی و ترکی بمعنی محل نان پختن . (برهان ) (آنندراج ). جایی که در آن نان پزند. (ناظم الاطباء). محل طبخ نان است و آ
مشت زدنلغتنامه دهخدامشت زدن . [ م ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) با مجموع انگشتان گره کرده به کف دست ، ضربه زدن . ضربه زدن با مجموع انگشتان گره کرده با کف . زخم زدن با انگشتان گره کرده . (از