فرهنگ فارسی عمید
۱. ‹ناهاری› غذای ظهر.۲. (صفت) کسی که چیزی نخورده باشد؛ گرسنه؛ ناشتا: ◻︎ چو شیران ناهار و ما چون رمه / که از کوهسار اندر آرد دمه (فردوسی: ۳/۱۵۰)۳. (اسم مصدر) [قدیمی] گرسنگی: ◻︎ به کتف شانه برآورده زانو از ادبار / به چشمخانه فروبرده دیده از ناهار (عثمان مختاری: ۲۲۴)⟨ ناهار شکست