ناوسارلغتنامه دهخداناوسار.(اِ مرکب ) دیرک آسیا که با چرخاب میگردد. || مجرائی که باغستان را بدان آبیاری میکنند. (ناظم الاطباء). || ناسار. رجوع به ناسار شود.
ناهوشیارلغتنامه دهخداناهوشیار. [ هوش ْ ] (ص مرکب ) کم عقل . کم فراست . بی هوش . بی عقل : دمان طوس نامرد ناهوشیارچرا برد لشکر به سوی حصار. فردوسی .چنین گفت کای رخش ناهوشیار.که گفتت که با شیر کن کارزار. فردوسی .
ناهشیارلغتنامه دهخداناهشیار. [ هَُ ش ْ ](ص مرکب ) مغفل . ناهوشیار. غافل . بی خبر : کان تبنگو کاندر او دینار بودآن ستد زایدر که ناهشیار بود. رودکی . || مصروع . صرع زده : ز سودا و ز صفرا و تپیدن بسان مرد
مرورگرواژهنامه آزادبرنامه ایست مخصوص بازکردن صفحاتِ وِب. ترجمه کلمه browser از انگلیسی می باشد. کاوشگر جستجوگر یاونده تار تارو:رفتن به تار؛ تار + رو ناوشگر. نرم ابزاری است که رویه های رایاتار (اینترنت) را می نمایاند.
bookmarkواژهنامه آزادچوب الف، چوب الف گذاشتن. کاربر رایاتار (اینترنت) در دفتر یادداشت ناوشگر (مرورگر) چوب الف گذاری می کند. بدینسان با تنها یک تیلیک موشی به تارنمای دلپسندش می رود. آنرا "نشانک" یا "بوک مارک" نیز می نامند.
بوک مارکواژهنامه آزادچوب الف، چوب الف گذاشتن. کاربر رایاتار (اینترنت) در دفتر یادداشت ناوشگر (مرورگر) چوب الف گذاری می کند. بدینسان با تنها یک تیلیک موشی به تارنمای دلپسندش می رود. آنرا "نشانک" یا "بوک مارک" نیز می نامند.