وسیلۀ کمکناوبریnavigational aid, navaidsواژههای مصوب فرهنگستانهر دستگاه یا افزاره یا نقشهای که در ناوبری به ناوبر کمک میکند
نوهنرart nouveau (fr.), modern styleواژههای مصوب فرهنگستانجریان هنری در اواخر قرن نوزدهم که با تأثیر از اشکال گیاهی و گرایش به خطوط مواج و منحنی، نخست در هنرهای تزیینی و سپس در هنرهای دیگر به وجود آمد
ناویلغتنامه دهخداناوی . (ص نسبی ، اِ) سربازی که در خدمت نیروی دریائی است . (از لغات فرهنگستان ). رجوع به ناو به معنی کشتی جنگی شود.
ناوپائیانلغتنامه دهخداناوپائیان . (اِ مرکب ) گروهی ازجانوران دریائی . جانورانی که پاهای آنها مانند ناو است . (لغات فرهنگستان ).
ناوپاویسانScaphopodaواژههای مصوب فرهنگستانردهای از نرمتنتباران که بدن آنها در یک قطعه لاکۀ (shell) لولهای مخروطی قرار دارد که هر دو سر آن باز است و دهان آنها دارای سوهانک (radula) و شاخکهای منقبضشونده است
نمایشگر اصلی وضعیت پروازprimary flight display, primary flight instrumentsواژههای مصوب فرهنگستاننمایشگری در اتاقک خلبان که بهصورت یکپارچه وضعیت هواگرد در هوا را نشان میدهد اختـ . ناوپ PFD
ناوپائیانلغتنامه دهخداناوپائیان . (اِ مرکب ) گروهی ازجانوران دریائی . جانورانی که پاهای آنها مانند ناو است . (لغات فرهنگستان ).
ناوپاویسانScaphopodaواژههای مصوب فرهنگستانردهای از نرمتنتباران که بدن آنها در یک قطعه لاکۀ (shell) لولهای مخروطی قرار دارد که هر دو سر آن باز است و دهان آنها دارای سوهانک (radula) و شاخکهای منقبضشونده است