نوبندلغتنامه دهخدانوبند. [ ن َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهوار بخش میناب شهرستان بندرعباس ، در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 200 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ، محصولش غلات و خرما و مرکبات ، شغل مردمش زراعت است . مزارع قدمگاه و زیرقلعه جزء این ده است .
نابندلغتنامه دهخدانابند. [ ب َ ] (اِ مرکب ) شاید مخفف نان بند. رفیده . ناوند. بالشی مدور با حشو پنبه و غیره که خمیر گسترده ٔ نان بر وی نهند و بدیوار تنور بندند. (یادداشت مؤلف ). این بالش گونه ٔ مدور را کرمانیها لَپّو گویند.
نوبنیادلغتنامه دهخدانوبنیاد. [ ن َ / نُو ب ُن ْ ] (ص مرکب ) نوبنیان . تازه ساز. که آن را تازه پی افکنده و ساخته اند یا تأسیس کرده اند: عمارتی نوبنیاد، مدرسه ای نوبنیاد، اداره ای نوبنیاد، انجمنی نوبنیاد.