ناپدیدلغتنامه دهخداناپدید. [ پ َ ] (ص مرکب ) ناپیدا. (آنندراج ). پیدا نشده . (ناظم الاطباء). نهفته . پنهان . خفی . غیربارز. ناپدیدار. نامشهود. غایب : پدید تنبل او ناپدید مندل اوی دگر نماید و دیگر بود بسان سراب . رودکی .که اکنون شما ر
ناضدلغتنامه دهخداناضد. [ ض ِ ] (ع ص ) آنکه متاع و کالا را روی هم می چیند. (ناظم الاطباء). (اقرب الموارد): نضد متاعه نضداً؛ بر روی هم نهاد رخت را. (منتهی الارب ).
مریهلغتنامه دهخدامریه . [ م ُ رَی ْ ی َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر ترییة. رجوع به ترییة شود. || سراب مریه ؛ سراب نموده و ناپدید شونده . (از منتهی الارب ).
متعفیلغتنامه دهخدامتعفی . [ م ُ ت َ ع َف ْ فی ] (ع ص ) ناپدید شونده و نیست گردنده . (آنندراج ). سراسر ناپدید شده و نیست گردیده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعفی شود.
ناپدیدلغتنامه دهخداناپدید. [ پ َ ] (ص مرکب ) ناپیدا. (آنندراج ). پیدا نشده . (ناظم الاطباء). نهفته . پنهان . خفی . غیربارز. ناپدیدار. نامشهود. غایب : پدید تنبل او ناپدید مندل اوی دگر نماید و دیگر بود بسان سراب . رودکی .که اکنون شما ر
ناپدیدلغتنامه دهخداناپدید. [ پ َ ] (ص مرکب ) ناپیدا. (آنندراج ). پیدا نشده . (ناظم الاطباء). نهفته . پنهان . خفی . غیربارز. ناپدیدار. نامشهود. غایب : پدید تنبل او ناپدید مندل اوی دگر نماید و دیگر بود بسان سراب . رودکی .که اکنون شما ر