وراثتپذیری خصوصیnarrow heritability, narrow-sense heritabilityواژههای مصوب فرهنگستاننسبت وردایی افزایشی به وردایی رُخنمودی
نارولغتنامه دهخدانارو. (اِ) پرنده ای است خوش آواز مانند بلبل . جَل . (برهان قاطع) (از شعوری ). ناروه . (حاشیه ٔ برهان قاطعدکتر معین ) : نارو بنارون بر ساری بیاسمن برقمری بنسترن بر برداشتند آوا. کسائی (از آنندراج ).بزند نارو بر سرو
نارولغتنامه دهخدانارو. (اِخ ) نام جزیره ای است در بحر کاهل که در تحت حکومت نیوزیلند است . (فرهنگ نظام ).
نارولغتنامه دهخدانارو. [ رَ / رُو ] (اِ مرکب ) فریب دادن و مکر کردن . با لفظ زدن نارو زدن گفته می شود. مرکب از «نا» و«رو» است . (فرهنگ نظام ). و رجوع به نارو زدن شود.
حالت ناپیروnon-follow up mode, non-follow upواژههای مصوب فرهنگستانحالتی از سامانۀ سکان که در آن با چرخاندن دسته یا فرمان سکان میتوان جهت حرکت را تغییر داد، اما برای تغییر جهت مجدد با وجود برگشت فرمان، سامانه منتظر دستورهای دورافزار سکان میماند اختـ . ناپیرو NFU
حالت ناپیروnon-follow up mode, non-follow upواژههای مصوب فرهنگستانحالتی از سامانۀ سکان که در آن با چرخاندن دسته یا فرمان سکان میتوان جهت حرکت را تغییر داد، اما برای تغییر جهت مجدد با وجود برگشت فرمان، سامانه منتظر دستورهای دورافزار سکان میماند اختـ . ناپیرو NFU