ابعاد نهاییfinished size, neat size, finished measure, net measure, net size, target sizeواژههای مصوب فرهنگستانابعاد چوب پس از ماشینکاری
سحابی نِی ـ آلنNey-Allen Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانچشمۀ گستردهای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است
کِهکِشَندneap tideواژههای مصوب فرهنگستانپایینترین گسترۀ کشندی ماهانه، در زمان تربیع ماه و هنگامی که اثر ماه، اثر خورشید را خنثی کند
رأی نامخوانroll-call vote, roll-call voting, roll call/ rollcall/ roll-call/ roll calls, vote by yeas and nays, yeas and nays, yea-and-nay rollcall, call of the voteواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رأی شمارشی که در آن هر رأیدهنده با خوانده شدن نامش رأی خود را اعلام میکند و به نام او ثبت میشود
ناچسپانلغتنامه دهخداناچسپان . [ چ َ ] (نف مرکب ) ناچسب . نامناسب . نالایق . ناشایسته . بی لیاقت . (ناظم الاطباء).
ناچریدنلغتنامه دهخداناچریدن . [ چ َ دَ ] (مص منفی ) چرا نکردن . چیزی نخوردن . لب از خوردن بستن . بر اثر فقر یا نقاهت غذا نخوردن : گرفتار در دست آز و نیازتن از ناچریدن به رنج و گداز.فردوسی .
ناچراندهلغتنامه دهخداناچرانده . [ چ َ دَ / دِ] (ن مف مرکب ) که چرانده نشده باشد. مزرعه و علفزاری که مواشی و اغنام در آن هنوز به چرا نرفته باشند.
ناچسپانلغتنامه دهخداناچسپان . [ چ َ ] (نف مرکب ) ناچسب . نامناسب . نالایق . ناشایسته . بی لیاقت . (ناظم الاطباء).
ناچریدنلغتنامه دهخداناچریدن . [ چ َ دَ ] (مص منفی ) چرا نکردن . چیزی نخوردن . لب از خوردن بستن . بر اثر فقر یا نقاهت غذا نخوردن : گرفتار در دست آز و نیازتن از ناچریدن به رنج و گداز.فردوسی .
ناچار شدنلغتنامه دهخداناچار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مجبور شدن . ناگزیر شدن . لاعلاج شدن . (ناظم الاطباء). درماندن . اضطرار.
ناچراندهلغتنامه دهخداناچرانده . [ چ َ دَ / دِ] (ن مف مرکب ) که چرانده نشده باشد. مزرعه و علفزاری که مواشی و اغنام در آن هنوز به چرا نرفته باشند.
زناچلغتنامه دهخدازناچ . [ زُن ْ نا ] (اِ) همان زناج مذکور است . (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به زناج شود.